Hiker of Australia
 
نوشته شده در تاريخ یکشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۰ توسط  |
سلام
یه مدتیه کار جدید حسابی خسته ام میکنه و همه ذهنم رو مشغول میکنه طوریکه نه وقتش میشه چیز جدید بنویسم نه اصلا موضوع جدید یادم میاد. ماشالا اینقدر وبلاگهای باحال مثل وبلاگ هومن و احسان و ... هست که چیزی واسه ما نمیمونه که بنویسیم. 
امروز توی اوزستون روز پدر بود، مثل خیلی جاهای دیگه. هرکسی رو که من میشناختم و دور از پدر  و مادرش بود براشون هدیه پست کرده و امروز هم بهشون تلفن زدن. پدر یکی از دوستای اوزی من مدتها تو کار کامپیوتر بوده و برای همین اون موقعی که میخواستم کارم رو عوض کنم چند بار تو اسکایپ و یه بار هم تلفنی باهاش حرف زدم. این برادر Steve امروز به من زنگ زده و میگه تو که کسی رو اینجا نداری روز پدر چیکار میکنی پس؟


بگذریم. یکی از چیزهایی که بعد از مدتی اینجا برای اکثر تازه وارد ها اتفاق می افته چاق شدگیه. من تازه که اومده بودم کاملا میدیدم که دارم شیش برابر قبل میخورم. اینجا هم زیاد میخوریم هم اکثر غذا ها پرکالری و پر از شکر هستن. الکل رو هم بهش اضافه کن، چه شود.  یه طوری هم آدم نم نمک چاق میشه که متوجه نمیشه. من یه مدت تابستون وزن کم کردم، دلم خوش بود که دیگه وزنم درست شده تا اینکه چندوقت پیش خودمو وزن کردم و دیدم 80 کیلو شدم، در حالیکه به عمرم بالای 75 کیلو نبودم.  بدیه اضافه وزن اینه که خیلی خلاص شدن ازدستش مشکل و حتی گاهی پیچیده است. بعد از مدتها تلاش و گرسنگی کشیدن و هزینه کردن همین که یه هفته رژیم رو بگذاری کنار چربی ها باز میان سراغت. 
من تابستون یه دو جین قرص چربی سوز و ضد چاقی و ضد بارداری و ضد کچلی و ضد نفخ و ضد تب و.. خوردم ولی هیچ تاثیری توی لاغری نداشت. همه این قرص ها و گرد ها فقط واسه اینه که جیب شما رو خالی کنن و اصلا توصیه نمیکنم که برید سراغشون. 90% اونها فقط مقدار زیادی کافئین دارن که باعث میشه سوخت و ساز بدن بره بالا ولی صد جور عوارض دیگه هم دارن.
از وقتی فهمیدم 80 کیلو شدم زندگی تیره و تار بود! تا اینکه تازگی ها ننه بچه ها یه چیز جالبی معرفی کرد که تا حالا خیلی خوب جواب داده. یه شو تلویزیونی تو کانال 10 هست به اسم  The Biggest Loser . تو این برنامه یه سری آدم خیلی چاق هستن که سر وزن کم کردن مسابقه میدن. بعضی هاشون حتی در حد 60 کیلو کم میکنن. بعد از اینکه این برنامه با استقبال مواجه میشه یه سایت به همین اسم راه می اندازن و توش محصولات و برنامه غذایی میفروشن. روشش اینطوریه که کافیه برید یه سوپر مارکت، مثلا Coles، و یه بسته سوپ، بیسکوییت (Bar) یا Shake  با مارک The Biggest Loser بخرید. توی جعبه ای که میخرید یه کوپن هست که با استفاده از اون میتونید یک هفته تو سایت The Biggest Loser عضو بشید. اگه بخواید بدون خرید کردن عضو بشید باید برای عضویت پول بدید. توی این سایت ازتون میپرسه چند سالتونه، چند کیلویی، چند متری و .... بعد میگه که هر روز چند کالری باید دریافت کنی. تا اینجاش رو همه میدونیم! سختی قضیه اینه که چی بخوریم که کالری روزانه زیاد نشه؟ برای اینکه اصلا فکر نکنیم در این مورد، کافیه هر روز 2 وعده غذایی رو با اون سوپ یا بیسکوییت یا Shake ها جایگزین کنیم. وسطهاش هم میشه Snack سالم مثل میوه و ماست و اینها خورد. اگر هم خوردن این چیزها تکراری شد میتونید از همین سایت دستور غذاهای ساده و سالم و کم کالری بگیرید و بپزید. من که از وقتی این کار رو شروع کردم نه تنها نتیجه خوبی گرفتم بلکه تازه فهمیدم ما چقدر غذاهایی که میخوریم پر از چربی و پرکالریه. مثلا من باید روزی 1200 کالری دریافت کنم در صورتیکه یک پرس چلوکباب برگ فقط 1000 کالری داره! بیخود نیست هر مرد ایرانی = یک شکم!! ورزش رو هم اگه شروع کنین میتونین حتی بیشتر بخورین و چاق نشین.


چند وقت پیش با اهالی شرکت بعد از کار (جمعه) رفتم یه بار. توی بارها تلویزیون هست که معمولا فوتبال استرالیایی یا راگبی پخش میکنه. همکارای انگلیسی ما به مسخره به همکارای استرالیایی میگفتن اگه این فوتباله چرا با دست بازی میکنین؟ منم گفتم این فوتبال نیست باید بهش گفت Limb ball. اوزیا هم میگفتن راگبی هم که روی Rug بازی نمیشه پس چرا بهش میگن راگبی!  خلاصه همینطوری حرف فوتبال شد و اینها گفتن تو ایران فوتبال هم هست؟ منم گفتم هست تازه ما یه دو دفعه هم حال شما رو سر جام جهانی رفتن گرفتیم. بعد فیلم بازی ایران استرالیا رو تو یوتیوب پیدا کردم و نشونشون دادم. به خیال خودم منتظر بودم بگن اوه عجب فوتبالی چی شد چی نشد...که داور به یکی از بازیکن ها کارت زد نشون داد. یکیشون گفت کارت زرد یعنی چی؟! یکیشون گفت فوتبال چند تا نیمه است؟ یکیشون گفت چند دقیقه است؟!! باور اینکه آدمی پیدا بشه که حتی ندونه فوتبال رو چطوری بازی میکنن برام سخته. اما واقعیت اینه که تو استرالیا خیلی کم فوتبال طرفدار داره و فوتبال استرالیاییه که اکثر اوزی ها عاشقشن.

پ.ن: جمعه که از سر کار برگشتم لباسهامو انداختم تو ماشین لباسشویی. بعد شب میخواستم به کسی زنگ بزنم دیدم موبایلم نیست!! تازه یادم افتاد آیفون بی نوا تو جیب کتم بوده و رفته تو ماشین لباسشویی. خلاصه که موبایل بیچاره حسابی شسته شد و جیب منم حسابی با دادن 180 دلار پول تعمیر گوشی حسابی تمیز و پاکیزه شد!

سبز باشید

اسلایدر